ساختار داستانی: کلید به فهم عمیق فیلمهای برجسته

هر فیلم خوب ذاتاً با یک داستان خوب شروع می شود، خواه یک مفهوم اساسی، شخصیت یا موضوع باشد. داستان ژانر، سبک، سرعت و ساختار را مشخص می کند. مهم نیست که ساختار شما چقدر عالی است، اگر با داستان مرتبط نباشد، معنایی ندارد.
1. برش های کوتاه (1993)
رابرت آلتمن با الهام از داستانهای کوتاه (و شعر) ریموند کارور، «برشهای کوتاه» داستانهای چندگانه 22 شخصیت را روایت میکند که ارتباط ضعیفی با هم دارند. «Short Cuts» که در لس آنجلس با مضامین شانس، شانس، خیانت و مرگ میگذرد، دارای بازیگران چشمگیر و 3 ساعت پخش است.
سینمای هایپرلینک دیدگاهی همه جانبه ارائه می دهد که به نوبه خود نقطه نظرات چندین شخصیت مختلف را ارائه می دهد که به مضامین و تنظیمات یکسانی مرتبط هستند. برای هر عملی واکنشی وجود دارد، برای هر علتی یک معلولی وجود دارد. در حالی که هر شخصیت از اینکه چگونه اعمال شخصیت دیگری ممکن است بر اعمال خود تأثیر بگذارد، بیاطلاع میماند، به بیننده نگاهی کامل به نحوه درهم تنیدگی آنها داده میشود. این فیلم از بهترین فیلم های ماجراجویی است که دیدن آن به شدت توصیه می شود.
مکان همچنین نقش مهمی ایفا می کند، جایی که مکان فعلی هر شخصیت وضعیت فعلی آنها را نشان می دهد. در «برش های کوتاه»، لس آنجلس با رویای آمریکایی و شکست در دستیابی به آن است. همه شخصیت ها آرزوی یک زندگی بهتر را دارند و برای آن تلاش می کنند. خانه های شکسته، رویاهای شکسته، بی هویتی و جهنم مصرف الکل از جمله شباهت هایی است که همه آنها به اشتراک می گذارند.
هیچ شخصیت اصلی سنتی وجود ندارد زیرا کم و بیش زمان نمایش یکسانی به آنها داده می شود و هر شخصیت دارای قوس خاص خود است. با کوتاه کردن این خطوط داستانی شخصی که تا رسیدن به اوج اجتناب ناپذیری که تمام زندگی آنها را تحت تأثیر قرار می دهد، با هم برخورد می کنند، «برش های کوتاه» بلندپروازانه است.
2. آب نبات نعناع (1999)
دومین فیلم لی چونگ-دونگ کره جنوبی با خودکشی یونگ هو شروع می شود و سپس به عقب برمی گردد تا به ما نشان دهد چه چیزی باعث شد او به طرز غم انگیزی جانش را بگیرد.
استفاده مکرر از قطار بهعنوان استعارهای بصری که به نظر میرسد زمانی که همه چیز به سمت عقب حرکت میکند به جلو میرود، نه تنها زمانبندی معکوس فیلم را راهنمایی میکند، بلکه ناتوانی یونگ هو را در پیشبرد زندگیاش با توجه به اینکه گذشتهاش به خوبی با هدفش مطابقت دارد، هدایت میکند.
همانطور که داستان بیشتر و بیشتر به عقب می رود، زندگی یونگ هو با تاریخ کره جنوبی که کم و بیش نقشی در زندگی او بازی می کند همزمان است. یونگ هو از طلاق و ازدواج ناخوشایند تا دوره های مختلف شغلی و از دست دادن عشق واقعی خود، به عنوان یک مرد جوان ایده آل گرا شروع می شود که با تغییر زندگی و شرایط کشورش تلخ تر و بدبین تر می شود. .
دو لحظه کلیدی داستان در ابتدای فیلم در گردهمایی مجدد گروه دانشجویی یونگ هو (که پایان آن است) و در پایان فیلم در دوران جوانی او به عنوان بخشی از همان گروه دانشجویی (که آغاز است) ظاهر می شود. ). همه چیز در این بین منجر به خودکشی غم انگیز او می شود. این دو لحظه کلیدی دیدگاه شخصیتی را نشان می دهد که زندگی آنطور که او انتظار داشت پیش نرفت.
3. داستان عامه پسند (1994)
«Pulp Fiction» به راحتی میتواند تعدادی از ورودیها را با روایت غیرخطی، بخشها یا فصلهای مختلف، داستانهای درهم تنیده و روایت دایرهای خود در این فهرست به نمایش بگذارد.
پیش درآمد و پایان پذیرایی در ناهارخوری هر دو داستان یا رویداد یکسانی را دنبال می کنند. اگرچه زمانی، آنها جایی در وسط فیلم ظاهر می شوند و هر بار که ظاهر می شوند دیدگاه متفاوتی دارند.
پیش درآمدی که فیلم را آغاز می کند، دیدگاه کدو تنبل و هانی بانی را در حالی که درباره حرفه جنایی خود بحث می کنند و تصمیم می گیرند که غذاخوری را نگه دارند، می گیرد. با این صحنه، بیننده چیزها را از دید زوجین به عنوان سارقان می بیند. وقتی صحنه دوباره در پایانی که فیلم را می بندد بازمی گردد، ما چیزهایی را از دیدگاه وینسنت و جولز به عنوان مشتریان می بینیم.
با در نظر گرفتن تمام اتفاقاتی که پس از پیشگفتار برای ژول و وینسنت رخ داده است، و بیننده میداند که آنها قادر به انجام آن هستند، پایان نامه در مقایسه با زمانی که برای اولین بار آن را میبینیم، معنای متفاوتی پیدا میکند. جولز و وینسنت مشتریان عادی غذاخوری شما نیستند.
ما انتظار یک پایان خونین را داریم زیرا می دانیم که وینسنت زنده خواهد ماند، زیرا او در صحنه ای دیگر می میرد و میا والاس را بیرون می آورد. اما نبوغ فیلمنامه در یک شگفتی دیگر نهفته است. ما می دانیم که ژول می خواهد از زندگی جنایتکارانه خود خارج شود و دیدگاه جدیدی نسبت به فلسفه ورزی خود به دست آورده است. این قرارداد جدید از پایان خونین جلوگیری می کند که در آن زندگی کدو تنبل و هانی بانی در امان است و همه می توانند یک روز دیگر زندگی کنند (یا بمیرند).
به عنوان یک روایت دایره ای، «داستان عامه پسند» به این موضوع اشاره می کند که هر کنشی چگونه واکنشی دارد و چگونه شخصیت ها و رویدادهای مختلف در هم تنیده می شوند. این مثال کاملی از این است که چگونه می توان از اشکال مختلف ساختار در یک فیلم استفاده کرد.
4. ارباب حلقه ها
فیلم “ارباب حلقهها” به لطف داستان پرفراز و نشیب خود، یکی از شاهکارهای سینمایی تاریخ و یک ازمشهورترین فیلم های فانتزی است. از جذابیت اصلی این فیلم ساختار داستانی است که با دقت و هوشیاری به وجود آمده. هر جزئی از داستان، مثل یک قطعه از پازل، به صورت هماهنگ و ارتباط دار با بخشهای دیگر قرار دارد. شخصیتهای گوناگون، دنیای جادویی و تاریخی که خلق شدهاند، تنها قسمتی از دیدگاهی است که این ساختار بینظیر داستانی را تشکیل میدهد. هر چهار گروه اصلی شخصیتهای فیلم (هابیتها، الفها، گندالف و شخصیتهای شرور) دارای مسیر و سفر خود هستند که به زیبایی همگرا میشود. این ساختار عالی، از نظر ارتباط موضوعی و تکامل شخصیتی، مخاطب را درگیر و شگفتزده میکند و فیلم را به یک تجربه سینمایی فراتر از معمول تبدیل میکند.